کاش میشد ادم بتونه همه چیز رو بنویسه یا بگه
اما بعضی چیزها رو میترسم حتی به خودم بگم.

کاش همه ی اتفاقات زندگی دست خودمون بود مثلا
هر وقت حالم بد میشه دقیقا بخاطر همون بخشهایی هست که کنترلش دست خودم نیست.که هیچ کاریش نمیتونم بکنم.
و فقط باید بشینم و تماشا کنم

راستی یکی از دوستهای فندق ، یا بهتره بگم یکی از گربه های حیاط رو یه ماشین زیر گرفت و مرد!!! و حالا از دور شاهد گریه های خواهرمم. و حتی شاید مامانم.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها